من بر عکس شما فکر میکنم
گابریل گارسیا مارکز؛ هرگز نویسندهی مورد علاقهی من نبوده. هنوزم نمیدونم کتاب «صد سال تنهایی»ش چرا جزو صد کتاب برتره تاریخ باید باشه و چرا نوبل گرفته. البته اسمهایی مثل «آئورلیانو بوئندیا» و «خوزه آرکادیو» و باقی ِ اسمهای تکراری داستان برام سرگرم کننده بود. کتاب «خاطرات روسپیان سودازدهی من» هم اگر اسم مارکز روش نبود، به نظر ارزش یک بار خوندن هم نداشت.
پائولو کوئیلیو هم همینطور؛ هرچند «ورونیکا تصمیم میگیرد بمیرد» کار متفاوتی بوده از نظر من.
«پینک فلوید» خیلی معروف هست در دنیا، راجر واترز همینطور، ولی من دوست ندارم.
سالوادور دالی یه نابغه بوده بدون شک.من به این امر واقف و معترفم، ولی آثارش رو دوست ندارم.گیرم که پر معناست.
اینها رو گفتم که بگم من میتونم از مارکز و کوئیلیو و خیلیهای دیگه خوشم نیاد. این درحالیه که همهی دنیا میتونن شهادت بدن و بگن اون نویسندهها، اون موزیسینها، اون نقاشها و اون آثار، بهترین در تمام تاریخ هستن. وقتی کسی رو نمیخونی، وقتی موزیسینی رو گوش نمیدی، وقتی کارگردانی رو نمیبینی اصلا به معنای متفاوت بودن ما و بد بودن اون فرد نیست.اما هرکسی جهانبینی و نگرش خودش رو به دنیا داره و دنیا رو از پنجرهی باور خودش نظاره میکنه و این کمترین و ابتدائیترین حق یک انسان میتونه باشه. معروفیت افراد لزوما به معنای مقبولیت اونها نیست. مقبولیت انسانها هم لزوما به معنای بهترین بودن اونها نیست.در عین حال معنای بدی هم برای اون افراد نداره، چون نظر ما کاملا شخصیست و البته میتونه غیرکارشناسانه باشه.دلیل خیلی سادهای هم داره و اون اینه: «با طبع من سازگار نیست».
ولی من با تمام احترام به عقاید دیگران، باید سرم رو بالا بگیرم و بگم من خوشم نمیاد یا ممکنه از چیزی که همهی دنیا بدشون میاد، خوشم بیاد. مهم نیست اگر بعدش همه با تعجب نگاهت کنن و بگن: «چطور ممکنه؟» یا حتی بگن: «اصلا اهمیتی نداره که تو از فلانی خوشت بیاد یا نیاد». درواقع درست میگن و اهمتی هم برای دیگران نداره ولی برای خودت حتما داره. و اما پاسخ اونها اینه: هر انسانی به تنهایی یک جهان مجزاست و هیچ کسی صرفا به دلیل شهرت و یا حتی تائید آثارش از جانب اکثریت، برتری بر دیگری پیدا نمیکنه.
خودم هم همیشه احترام گذاشتم به افرادی که بدون لجبازی و عداوت و صرفا بر اساس سلیقه، انقدر شهامت دارن که همرنگ جماعت نشن و تو چشمات زل بزنن و در مقابل تمام چیزهایی که ما دوست داریم و یا نداریم، نظر عکسشون رو بگن و ما هم بهمون بر نخوره.
بله؛ ما هرکدوم یک جهان و یک جهانبینی هستیم که میتونیم در مقابل همهی دنیا سرمون رو بالا بگیریم و بگیم»من برعکس شما فکر میکنم»